مقایسه سبک های لیپمن و برنی فیه
مقایسه سبک های لیپمن و برنی فیه
چکیده :
کلید واژه: فلسفه برای کودکان، تفکر اثر بخش و خلاق، لیپمن، برنی فیه.
طرح مسأله
نخستین برداشت از این واژه، آموزش آراء و عقاید فلسفی به کودکان است. نهضتی که در دهههای اخیر به عنوان نگارش کتابهای فلسفی به زبان ساده رواج یافته است. آیا مراد از فلسفه برای کودکان، بیان اندیشههای فیلسوفان به زبان کودکان است، یعنی همان ایدهای که گاردر، در دنیای سوفی و یا برگمن در کتاب کوچک فلسفه دنبال میکنند ؟
اینکه مراد از فلسفه برای کودکان چیست و فرایند عملیاتی، روشها و سبکها و ابرازهای آن کدام است؛ از مسائل مهم و پر چالش در سه دهه اخیر است. بر اساس یک اصل روش شناختی، برگرفتن ابزارهای مناسب و اخذ روشهای شایسته در هر فعالیتی در گروه، تصور رسا و دقیقی است که فرد از آن فعالیت دارد . (فرامرز قراملکی، اصول و فنون پژوهش، ص 311-30، آذری، فراشناخت در فرایند یاددهی و یادگیری، ص 4 و بعد). بنابراین، جستار از ماهیت فلسفه برای کودکان به لحاظ منطقی و روششناختی، مقدم بر جستجو از روشها و الگوهای آن است.
پاسخ به مسألة چیستی و هویت فلسفه برای کودکان، به شرط آنکه این حوزة معرفتی به تعریف غایی شناخته گردد، جهت گیری آن را نیز ترسیم میکند. برحسب اینکه جهتگیری فلسفه برای کودکان را چه امری تلقی کنیم، روی آورد خاصی را در این حوزة معرفتی اخذ خواهیم کرد. بنابراین، تنوع روی آورد در این مقام ،ناشی از تنوع پاسخ به جهتگیری و اهداف فلسفه برای کودکان است که بر حسب تنوع روی آورد با گوناگونی ابزار و شیوه روبرو میشویم.
پاسخ به مسألة فرایند عملیاتی و روش فلسفه برای کودکان، سبک محقق را در تحقق برنامة فلسفه برای کودکان ترسیم میکند. از آنجا که در فلسفه برای کودکان روی آوردهای مختلف وجود دارد و در هر یک از روی آوردها سبکهای گوناگونی به وجود آمده است، پرداختن به گزارش و تحلیل همة آنها از مجال تحقیق حاضر فراتر است. به همین دلیل به گزارش و تحلیل روی آورد منطق گرایانة لیپمن [2] و مقایسة سبک وی و سبک برنی فیه [3] در همین روی آورد بسنده میکنیم.
ماهیت فلسفه برای کودکان از نظر لیپمن
سبکهای آموزش در دوران کودکی به گونهای است که کودکان را واجد تفکر نقّاد و خلاق نمیکند ؛ به همین دلیل آنان در دوران جوانی از مهارتهای زندگی که بر اساس قدرت تمییز شکل میگیرند، برخوردار نیستند. روش سنتی آموزشی، حفظ کردن مطالب است و حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن از مجموعههای وسیعی از اطلاعات، گونهای مهارت فکری کم ارزش و سطحی را به کودکان ارائه میدهد. فراتر از چنین مهارتی، باید به کودک قدرت مفهومسازی، تحلیل مفهومی، استدلال، نقد و داوری را نیز آموخت. بیان تمثیلی تور صید ماهی دادن و نه ماهی دادن اشاره به این نکته دارد. تأملات اولیة لیپمن، ضرورت آموزش تفکر انتقادی را در سنین 11 یا 12 سالگی، به وضوح نشان داده اما اینکه چگونه میتوان به چنین هدفی دست یافت، مسألهای است محتاج مطالعة تجربی و مستمر وی و نیز آزمون و خطالهای ده ساله به لیپمن نشان داد که آموزش از طریق متون داستانی (رمان، قصة کوتاه، و ...) و نیز استفاده از نقاشی، عکس، شعر، فیلم و حتی موسیقی، روش کارایی برای این هدف است. بدین ترتیب، وی به نگارش داستانهای فلسفی روی میآورد. اولین کتاب وی، داستان فلسفی کشف هری استوتلمیر [5] است. وی همچنین با یاری آن مارگارت شارپ [6] کتاب راهنمایی را که شامل صدها تمرین فلسفی برای مربیان این رشته است ، مینویسد. سپس کتابی را با عنوان لیزا [7] در حوزة اخلاق همراه با کتاب راهنمای معلّم مینگارد. (نک: لیپمن مصاحبه با مهر نیوز [8]، 2003).
لیپمن سبک خود را ابتدا با تغییر وضعیت فیزیکی و طرز نشستن دانشآموزان آغاز میکندو برای ایجاد مشارکت فعال ، بهترین وضعیت را نشستن کودکان به شکل دایره می داند. دراین کلاس ،هدف مربی آن است که بحث میان دانشآموزان را تسهیل کند و ترتیب نامناسب نشستن رسیدن به این هدف را دشوار خواهد ساخت.چرا که وی باید خود را از مرکز بحث خارج کند (کم [9] داستانهای فکری [10] (1)، ص 8).
سپس از دانشآموزان میخواهد تا داستانهای معینی را با هم بخوانند و دربارة مطالب جالب آنها گفتگو کنند. داستانهای مورد بحث محتوای انگیرانندهای دارندو ملاک انتخاب داستان ،این است که سئوالها، مسایل و افکاری را برانگیزند که بتوان از آنها برای طرح و تداوم بحث استفاده جست (همانجا). هر دانشآموز، به نوبت، یک بند را با صدای بلند در کلاس قرائت میکندو به محض آنکه طرح سئوال از طرف بچهها آغاز میشود، مربی آنها را بر روی تخته همراه با نام هر کودک مینویسد. برای طرح سئوالات اگر کودکی دچار مشکل شود، دیگر دانشآموزان میتوانند به او کمک کنند. برای شروع بحث ابتدا از هر پرسشگری دربارة سئوالها توضیح خواسته میشود. افراد با میل و رغبت به پاسخ میپردازند و مربی باید بدون جلب توجه، دانشآموزان را به شکلی از تناقضگویی و ناهماهنگی دور سازد. در صورت بروز دیدگاههای متخالف، مربی باید با صراحت این عدم توافق در دو دیدگاه را بیان کند و دانشآموزان را به چالش فراخواند و از دانشآموزان بخواهد برای طرفداری از دیدگاه خود، دیدگاهها را توجیه یا تبیین کنند.
هر شخصی که در جریان پژوهش کلاسی شرکت دارد، باید نسبت به افکار و احساسات دیگران حساس باشد. نشانههای احترام این کلاس ،عبارتست از دقیق گوش کردن به آنچه دیگران میگویند، قطع نکردن صحبت آنها، منتظر نوبت خود شدن و خودداری از تک قطبی کردن گفتگو (همان، ص 18). بر این علائم میتوان خودداری از هر گونه تحقیر، تمسخر و مواجهة اهانتآمیز را نیز افزود.
لپمن آموزش فرایند تفکر به کودکان را یک اختراع جدید نمیداند و معتقد است که پیشینیان در مورد آن بسیاری از مطالب ریشهای را بیان کردهاند . (کودکان متفکر و آموزش و پرورش، [11] ص IX )چنانچه خود او نیز از میراث معرفتی بسیاری از فیلسوفان و روانشناسان متعددی بهره جسته است، از جمله: جان دیویی، [12] باکر [13] فیلسوف آمریکایی قرن بیستم، لئوویستکی [14] روانشناس قرن بیستم روسی، ژان پیاژه، [15] روانشناس قرن بیستم و متخصص تعلیم و تربیت، گیلبرت رایل [16] فیلسوف قرن بیستم انگلیسی، جرج هربرت مید [17] فیلسوف و روانشناس اجتماعی آمریکا و لویدوگ ویتگنشناین [18] فیلسوف بریتانیایی اتریشی قرن بیستم (نک: لیپمن، مصاحبه با مهر نیوز، 2003).
تحلیل نظریة لیپمن
امروزه تمایز واضحی میان «آموزش برای تفکر» [19] و «آموزش دربارة تفکر» [20] وجود دارد. فلسفه برای کودکان در مورد اول یعنی «آموزش برای تفکر» تأکید میکند. با این درک که تفکر در مورد یک مسأله میتواند «درباره» هر امری حتی فرایند تفکر باشد، ولی آموزش دربارة تفکر بیش از آموختن دربارة اقیانوسها و پروانهها و ... پیشرفت تواناییهای فرایند تفکر فرد را تضمین نمیکند (همانجا).
لیپمن با انتقاد از آموزشهای رایج، آنها را به این دلیل محکوم میکند که مانع تربیت متفکران مستقلند. او معتقد است که اگر دانشآموزان به صورت «کانون مشترک کلاسی» سازماندهی شوند به نتایجی مثبت خواهند رسید، در حالی که در برنامة قبلی آموزشی، این نتایج وجود ندارد. آثار مهمی را در تبدیل کلاس به جامعة پژوهشگر به منظور کاوش مشترک میتوان بر شمرد.
1ـ خود اصلاحی؛ [21]
2ـ داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه؛ [22]
3. داوری بر پایة اعتماد بر ملاکها؛ [23]
با تأمل در ویژگیهای یاد شده، فلسفه با کودکان را میتوان چنین تعریف کرد: برنامهای برای آموزش تفکر نقاد و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تأکید بر سه محور خود اصلاحگری، داشتن حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایة اعتماد بر ملاکها. آن مارگارت شارپ و رونالد اف رید [25] برنامة لیپمن برای دستیابی به چنین هدفی را اینگونه تعریف کردهاند: فلسفه برای کودکان یک روش تفکر مباحثهای است که با 25 قرن نظرات مختلف و نظامهای فکری ارتباط دارد. آرایی که ماهیت عالم، خصوصیات یک زندگی خوب و پرورش خرد را مورد مطالعه قرار میدهند (مطالعه درباره فلسفه برای کودکان، xii ). بنابراین ارائة هر گونه الگویی برای فلسفه برای کودکان در رهیافت لیپمن محتاج دو رکن اساس است: مهارتهای منطقی و مهارتهای رفتار ارتباطی، زیرا کودکان در این الگو ،محققانی تربیت میشوند که از توانایی اندیشهورزی روشمند و اخلاق پژوهش گروهی برخوردارند.
هدف فلسفه برای کودکان با روی آورد لیپمن ،ایجاد تفکری اثر بخش، انتقادی و مستدل در کودکان و پرورش آن است.
فرآیند رشد تفکر در کودکان چند هدف عمده را تعقیب میکند. از جمله:
1. کودکان خود باور شده و برای فعالیتهای فکری خود ارزش قائل میشوند.
2. کودکان از فعالیتهای فکری نه تنها خسته نمیشوند بلکه آن را تفریحی لذت بخش مینامند.
3. کودکان به طور خودکار و با حمایت مربی به قواعد منطقی استدلال و گفتگو دست مییابند.
4. احترام به عقاید یکدیگر، پس از آموزش عملی و ممارست، برای آنها به صورت یک عادت در میآید.
5. تسلیم خام و بی چون و چرا شدن در مقابل هر عقیدهای، و در نتیجه پیامدهای اجتماعی ـ اخلاقی و اعتقادی این تسلیمها در میان کودکان کاهش مییابد.
6. کودکان انتقادپذیر شده و رد عقایدشان را به صورت مستدل و به راحتی میپذیرند.
7. کودکان در تضارب و تزاحم آرا صبور و شکیبا میشوند.
8 . دستیابی به ماهیت مفاهیم برای آنان مهم شده و به علمی کمتر از فلسفه در به دست آوردن این ماهیت رضایت نمیدهند.
9. در ارتباطات اجتماعی به راحتی ابراز عقیده کرده و خودسانسوری نمیکنند.
10. با یکدیگر برخوردی صادقانه و به دور از نفاق و دورویی پیدا میکنند.
11. مهارت مییابند که مشکلات خود را به مسائل قابل حل تبدیل کنند.
شیوه برنی فیه در فلسفه برای کودکان
1. « فلسفه با کودکان»؛ [26]
2. « فلسفه برای کودکان»
برای آشنایی اجمالی با سبک برنی فیه یکی از کارگاههای آموزشی وی را در فلسفه برای کودکان که در یکی از دبیرستانهای پسرانة تهران (1383 ش) برگزار شد، گزارش میکنیم. در این کارگاه ،دانشآموزان از پایة سوم دبیرستان و در حدود 17 ـ 16 سال و به تعداد 24 نفر بودند. در انتخاب این تعداد سعی شده بود، افرادی باشند که در بیان نظرات خود راحت، و به دور از خود سانسوری و وسواس عمل میکنند، تا جمع بتوانند در زمان کمتری به اصل بحث کشیده شوند. گفتگو تنها میان برنی فیه، مترجم و دانشآموزان صورت میپذیرفت. در لحظه شروع، به درخواست برنی فیه، آرایش صندلیها از حالت کلاسی به صورت دایره تغییر شکل داده شد. دلیلی که از طرف او ارائه شد مثالی از فیلمهای وسترن است: «یک قانون است که میگوید همیشه پشتتان به دیوار باشد و به کسی که پست سر شما نشسته اعتماد نکنید زیرا ممکن است شما مورد تیراندازی قرار گیرید».وی برای آشنا کردن دانش آموزان با قواعد این گفتگو به یک تمرین میپردازد، در این تمرین او سئوالی طرح میکند: «ما میخواهیم در اینجا تمرینی انجام دهیم، هر کسی موافق نیست دستش را بالا ببرد». این سئوال آغاز یک گفتگو میشود، گفتگویی که سئوالات پی در پی، آن را به پیش میبرد. اما او از این بحثها برای آماده سازی جمع، جهت یک درگیری فکری استفاده میکند زیرا میخواهد مطالب و قوانین بحث را به آنها به طور غیر مستقیم تفهیم کند. قوانین به دست آمده عبارتند از:
1. به سئوال نباید با سئوالی دیگر پاسخ داد.
2. از طفره رفتن به پاسخ باید خودداری کرد.
3. پاسخها باید واضح و روشن باشند.
4. پاسخ باید با سئوال مطابقت داشته باشد. مثلاً اگر سئوال از چرایی است، علت یا دلیل میطلبد اما اگر سئوال، طلب موافقت یا مخالفت میکند، فقط باید به جواب «بله» یا «نه» بسنده کرد. این قاعده از حیث روششناسی اهمیت فراوانی دارد .برای نمونه در موارد فراوانی، سئوال از علت است اما پاسخ مبین دلیل است و یا برعکس. در چنین مواردی جریان مذاکره و بحث به انحراف کشیده میشود.
5. استفاده از کلمات باید دقیق و بجا باشد.
6. از کلمات برای بیان مطلب استفاده کنیم نه اینکه از کلمات به گونهای استفاده شود که مطلبی بیان نشود.
7. به راحتی نظرات مخالف یکدیگر را بیان کرده و با شرم و خودسانسوری از ابراز عقیدة واقعی جلوگیری نکنیم.
8. تحمل نظرات مخالف را داشته باشیم.
9. در پاسخ دادن و گوش کردن صبور باشیم، به عبارت دیگر با دقت گوش کنیم، با صبر و حوصله فکر کنیم و از شتابزدگی خودداری کنیم.
10. تغییر نظر قبلی به نظری جدید بلامانع است.
11. دانش آموزان و مربی باید بر درک متقابل یکدیگر اعتماد داشته باشند. نه مربی اجازه دارد دانش آموزان را به درک نکردن محکوم کند و نه دانش آموزان اجازه دارند چنین اتهامی را به مربی بزنند.
12 . این گفتگو باید باعث یادگیری مطلب جدید شود و مربی با سئوالهای به موقع از دانش آموزان ،زمینه را برای این فراگیری فراهم کند.
13. تشکر از یکدیگر در صورتی که از دوستانتان مطلبی یاد گرفتید الزامی و اخلاقی است.
14. تأکید بر اینکه انسان را با دو خصیصة حرف زدن و فکر کردن میتوان شناخت و از این رو انسانها عاشق مسألهاند.
تأمل در قواعد یادشده نشان میدهدکه در الگوی برنی فیه، ضوابطی بر مذاکرة گروهی حاکم است که رعایت آنها کارآیی و اثربخشی کار گروهی را افزایش میدهد. در تدوین این قواعد سعی شده تا آنها مانع خلاقیت افراد نشوند.
پس از آمادگی کلاس و آشنا شدن به اصول و قواعد، سئوال اصلی مطرح میشود. «چه چیزی برای بچهها اهمیت دارد؟» [28] همین سئوال برای کودکان 10 ـ 9 ساله در کارگاه آموزشی P4C در همایش جهانی حکمت متعالیه و ملاصدرا نیز مطرح شد (خبرنامه، ص 6).
قبل از آنکه دانش آموزان پاسخ به این سئوال را بنویسند، مربی از آنان میخواهد که اگر با این سئوال مشکلی دارند مطرح کنند و چنانچه مشکلی مطرح شد، پاسخ را نیز از دانش آموزان دیگر دریافت میکند. سپس از آنان میخواهد که پاسخ به سئوال اصلی تنها یک جملة کوتاه همراه با دلیل باشد و هر کس بدون مشورت بادیگران و با تمرکز کامل جواب دهد. هم پاسخها به گفتگو گذاشته میشوند و هم پاسخ ندادنها بررسی میشوند. از دانش آموزان مصراً خواسته میشود که تفکر کنند و اگر کلمهای به ذهنشان خطور میکند آن را یادداشت نمایند. تأکید میشود ، مهم نیست که پاسخی از نظر دیگران غلط باشد، بلکه این مهم است که پاسخ کاملاً با سئوال منطبق باشد و قوانین جواب در آن رعایت شده باشد. یکی از پاسخها همراه با نام پاسخ دهنده بر روی تخته نوشته شده و به بحث گذاشته میشود. این بحث بر محور تشخیص درست مسأله استوار است: آیا به این سؤال پاسخ داده شده است؟ آیا این پاسخ ،دلیل هم به همراه دارد؟ پس از احساس اینکه کلاس برای ادامة گفتگو آمادگی ندارد، این برنامه به ارزیابی گذاشته میشود. در این ارزیابی دانش آموزانی که نظر مثبت داشتند به مطالب زیر اشاره کردند: 1ـ یاد گرفتم که باید مطابق با سئوال پاسخ دهم، زیرا سئوالهای مشخص، جوابهای مشخصی دارد. 2ـ مجبور شدم فکر کنم و خود «فکر کردن» ارزشمند است. 3ـ ما اجتماعی زندگی میکنیم پس باید در گفتگوهایمان به یکدیگر اعتماد کنیم. 4ـ یاد گرفتم که سعی کنم ابتدا خودم جواب سئوالم را به دست آورم. 5ـ یاد گرفتم که پشتم به دیوار باشد.
عدهای از دانش آموزان نیز فعالیت برنی فیه را با استناد بر این دلایل نقد کردند: 1ـ من مطلب جدیدی یاد نگرفتم زیرا میدانستم که باید فکر کنم. 2ـ با بله و خیر طلبیدن مطلبی به اندوختههای ما اضافه نمیشود ولی اگر نظرات خودتان را در سئوالها میدادید مطلب جدیدی یاد میگرفتیم. 3ـ شما عقایدتان را تحمیل میکنید و آن اینکه بچهها را به پاسخهای مشخص دادن محدود میکنید، مثل مواردی که میخواهید دانشآموز با پاسخ بله یا خیر جواب دهد.
بررسی مقایسهای دو سبک لیپمن و برنی فیه
الف) علاقه. کودکان در خصوص کاری که علاقة بسیار شدیدی به آن دارند، بیشتر تلاش میکنند. فلسفه برای کودکان به این دلایل بیشتر مورد علاقة آنهاست: 1ـ شامل داستانهای تخیلی است. 2ـ دربارة کودکانی همانند خودشان است. 3ـ این برنامه آنها را وارد گفتگویی دربارة موضوعات بحثانگیز (همچون اخلاق) میسازد. بنابراین فلسفه برای کودکان از تفکر انتقادی میگذرد و فراتر میرود.
ب) هیجان. فلسفه برای کودکان تنها به تقویت تفکر انتقادی بسنده نمیکند. در این برنامه پذیرفته میشود که تفکر میتواند به شدت ، مهیج و احساسی باشد. این برنامه راههایی را فراهم میکند که به واسطة آنها کودکان امکان سخن گفتن دربارة خود و تحلیل آنها را بیابند.
ج) تفکر انتقادی. فلسفه برای کودکان به طور کامل در برگیرندة تفکر انتقادی است ولی آن را با وسعت و عمق بیشتری تعقیب میکند. تفکر انتقادی غالباً فقط ضمیمهای برای برنامههای درسی رایج است، اما P4C این نیاز را به رسمیت میشناسد که کودکان باید به گونهای واقعی با موضوعی که آن را مسأله انگیز یا مبهم میپندارند سر و کار داشته باشند (مصاحبه با مهر نیوز، 2003).
در مکتب امریکایی فلسفه برای کودکان، برای سنین مختلف، داستانهای مختلف و با تأکید بر موضوعات متفاوت تدوین شده است. به طوری که آن مارگارت شارپ و رونالد رید در مقدمة کتاب مطالعه دربارة فلسفه برای کودکان میگویند: «بین سالهای 1973 تا 1988م، 6 برنامه به صورت زیر آماده شد: 1ـ الفی [29] برای دو سالهها، با تمرکز بر فرق گذاشتن، ارتباط دادن و مقایسه کردن در زمینههای مختلف نتایج کلی فلسفی 2ـ پیکسی [30] برای 3 و 4 سالهها با تأکید بر دلایل قیاسی 3ـ کیو و گاوس [31] برای همان سنین ولی با تأکید بر مهارتهای استدلالی مختلفی که دانش آموزان را برای رسیدن به ماهیت و طبیعت موضوعات آماده میسازد 4ـ لیزا [32] برای سنین 7 و 8 سال با تمرکز بر روی بحثهای اخلاقی 5ـ سوکی [33] برای 9 و 10 سالهها با مرکزیت قرار دادن بحثهای زیبایی شناسی 6ـ مارک [34] برای 11 و 12 سالهها با محور قرار دادن بحثهای سیاسی و اجتماعی» (ص xiv ).
شیوههای لیپمن و برنی فیه از جهات مختلفی تشابه دارند. عمدهترین موضع شباهت آنها این است که هر دو بر روی آورد و جهتگیری واحدی در فلسفه برای کودکان استوارند. هر دو افزایش مهارت تفکر انتقادی و خلاق کودکان را هدف قرار دادهاند و معطوف ساختن کودکان به مسائل خاص فلسفی، حتی در معنای اگزیستانسیالیستی، مواجهه دادن کودکان با رازها و نیازهای وجودی، هدف آنان نیست هر چند این موارد به منزله میوههایی قابل حصولند. بنابراین در مقایسه این شیوه باید به ارزیابی کارآیی و اثربخشی آن دو در نیل به مهارت تفکر خلاق پرداخت.
مقایسه عملی سبک لیپمن و روش برنی فیه تفاوتهای فراوانی را بین آن دو نشان میدهد. عمدهترین وجوه تفاوت عبارتند از:
1. در الگوی لیپمن به کودکان متنی مانند داستان، شعر، فیلم یا حتی موسیقی ارائه میشود اما در روش برنی فیه آغازگری اینچنینی نداریم. آغاز شدن از یک پرسش کلی میتواند برای کودکان کلاس خسته کننده باشد چنانچه در عمل هم کارگاههای آموزشی برنی فیه این را نشان میدهد. سرّ خستگی این است که مجبورند به یک موضوع مبهم ، مرکب و دارای ابعاد مختلف بیندیشند، در حالیکه اگر متنی برای گفتگو داشته باشیم فکر آنها به موضوع یا موضوعات خاصی جهت میگیرد. به عبارت دیگر در روش برنی فیه کودک با یک مشکل روبه روست در حالیکه در برنامة لیپمن با یک مسأله مشخص و روشن درگیر میشود. به علاوه هیجانی که از قرائت یک داستان، شعر یا دیدن فیلم در کودکان ایجاد میشود، مانع از کسل کنندگی بحث و گفتگو گردیده، و مشارکت کودکان را در کوتاه مدت افزایش میدهد.
2. استقلال فردی کودکان در سبک برنی فیه بیشتر است. این ذهنیت کودکان است که مسألهرا به میان میآورد نه داستانی که با ذهنیت مربی گزینش شده است. استقلال فردی سبب افزایش خود اصلاحگری مستمر میگردد و کارآرایی سبک برنی فیه را افزایش میدهد.
3. روش برنی فیه خلاقیت ذهن کودکان را افزایش میدهد اما از آنجا که پاسخها بسیار متنوع میشوند و هر کدام میتواند در وادی کاملاً متفاوتی از دیگری بحث کند، عدم انسجام بحثهای ماهوی را ناشی شده و هماهنگ کردن آنها با هر گروه سنی با توجه به بحثهای روانشناسانه غیر ممکن شده و اتفاقاً این مسأله اثر بخشی و کارآیی را پایینتر میآورد. مگر اینکه هدف از این گفتگوها صرفا آموزش خوب گوش کردن، مطابق جواب دادن، تشخیص درست مسأله و در نهایت منطق باشد.
4. تفاوت دیگر آن است که در الگوی برنی فیه مربی خود را کاملاً از بحث خارج نمیکند بلکه در حین پاسخ طلبیدن، خود نیز به نکاتی اشاره میکند. به دیگر سخن، در سبک وی، مربی به مثابه روان درمانگر در سبک روان پویشی کوتاه مدت، با دقت و برنامة معین به مداخله میپردازد. اگرچه مداخلات وی مؤثر است اما به صورت اقتدار جویانه و حتی مشهود و علنی نیست. مربی به معنای دقیق کلمه مربی است و نه صرفاً هماهنگ کننده و نظم دهندة کلاس (تفصیل سخن درباره مداخلات روان درمانگر در روان پویشی کوتاه مدت را نک: قربانی، روان درمانگری پویشی ...، ص 200 ـ 263).
5. در روش لیپمن ،کودک تحت حمایت آموزشی قرار گرفته است و در دراز مدت با اصول پژوهشی، منطق، اخلاق و مفاهیم فلسفی در سنین مناسب آشنا گردیده و به ممارست میپردازد، اما این نظاممند بودن در روش برنی فیه مشاهده نمیشود. البته او که روش خود را روش سقراطی مینامد معتقد است که باید به کودکان درست پرسیدن را آموخت (خبرنامه، 6).
نتیجه
پي نوشت :
[1] . Philosophy for Children .
[2] Mattew Lipman استاد فلسفه و رئیس انجمن ترویج فلسفه برای کودکان در دانشگاه ایالت مونتکلیر.
[3] . Oscar Brenifier .
[4] . critical and creative thinking .
[5] . Harry Stottlemeiers Discovery .
[6] . Ann Margaret Sharp .
[7] . Lisa .
[8] . Mihrnews .
[9] . P. Com .
[10] . Thinking Stories
[11] . Thinking Children and Education .
[12] . J. Dewey .
[13] . J. Buchler .
[14] . L. Gotsky .
[15] . J. Piaget .
[16] . G. Riaget .
[17] . G. H. Mead .
[18] . L. Wittgentain .
[19] . teaching for thinking .
[20] . teaching about thinking .
[21] . self-correcting .
[22] . sensitive-to-context .
[23] . judgments through reliance upon criterion .
[24] . action learning .
[25] . Ronald F. Reed .
[26] . Philosophy with children(pwc ).
* البته این نظر لیپمن است و از نظر ما کاملاً درست نمیباشد. (گروه pac )
[27] . اسکار برنی فیه فارغ التحصیل در رشتة فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس، رئیس انجمنهای فرانسوی در زمینة «توسعة فلسفة کاربردی» و طراحی آثار و مقالات متعدد دربارة فلسفه برای کودکان است. وی در دومین همایش جهانی حکمت متعالیه و ملاصدرا (1383 ش) به ایران دعوت شد و کارگاه فلسفه برای کودکان را در تهران برگزار کرد.
[28] . What is important for children
[29] . Elfie .
[30] . Pikse .
[31] . Kio and Gus .
[32] . Lisa .
[33] . Suki .
[33] . mark .
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}